رد شدن به محتوای اصلی

سرانجام عشق به ایران

سرانجام عشق به ایران



سهروردی را گفتند تا به کی از ایران سخن گویی ؟ گفت تا آن زمان که زنده ام . گفتند این بیماری است چون ایران دختره باکره ای نیست برای تو ، و گنج سلطانی هم برای بی چیزی همانند تو نخواهد بود .


سهروردی خندید و گفت شما عشق ندانید چیست . دوباره او را گرفته و به سیاهچال بردند.
ارد بزرگ اندیشمند یگانه کشورمان می گوید : "نماز عشق ترتیبی ندارد چرا که با نخستین سر بر خاک گذاردن ، دیگر برخواستنی نیست . "
شبها از درون روزن سیاه چال زندان سهروردی ، اشعار حکیم فردوسی را زندانبانان می شنیدند و از این روی ، وعده های غذایش را قطع نمودند و در نهایت سهروردی از گرسنگی به قتل رسید…



یاسمین آتشی



جنگ خوب است یا بد ؟



بر دل مردم شهر نیشابور ترسی بسیار افتاده بود سپاه دشمن به نزدیکی شهر رسیده و تیراندازان و مردان نیزه بدست در پشت کنگره ها ایستاده و کمین گرفته بودند . ارگ فرمانروای شهر پر رفت و آمدتر از هر زمان دیگر بود یکی از سربازان محکم درب خانه خردمند پیر شهر را می کوبید و در نهایت پیرمرد را با خود به ارگ برد فرمانروای شهر نگاهی به صورت آرام و نگاه متین پیر مرد افکنده و گفت می دانم که گلایه ها در سینه داری اما اکنون زمان این سخن ها نیست به من بگو در این زمان چه راهی در پیش روی ماست . شهر در درون سپاه فراوان دشمن گم خواهد شد . دشمن شهرهای بین راه را به آتش کشیده و سرها بریده است . دیوارها و درهای شهر توان مقاومت زیادی ندارند . هیچ سپاهی هم به کمک ما نخواهد آمد ما هستیم و همین خونخواران پیش روی . لشکر آنها همچون نیزه ایی به سینه شهرمان فرود خواهند آمد.

ریش سفید شهر خنده اش گرفت : فرمانروا پرسید هنگامه جنگ و ستیز است نه جای خنده .
پیرمرد گفت فرمانروایی که می ترسد جان خویش را هم نمی تواند از مرگ نجات دهد چه برسد به مردم بی پناه را.
فرمانروا گفت سپاه دشمن در نزدیکی نیشابور است آن وقت من نهراسم .
ریش سفید گفت در این مواقع هر دو طرف سپاه به فرمانروای خویش و شجاعت او می اندیشند . مردم زندگی و امیدشان را در سیمای شما می بینند و سپاه دشمن هم به فرمانروای خویش .
فرمانروا اگر نباشد نه شهر باقی می ماند و نه سپاه دشمن. ریش سفید ادامه داد راه نجات ما از شمشیر های برهنه دشمن تنها و تنها در به زانو در آوردن فرمانروای آنها خلاصه می شود . شما در درون شهر هستید و آنهم در مرکز شهر و آنها در بیابان و بدون دیوار ، حال فرمانروایی که امنیت ندارد شما هستید یا دشمن ؟.
فرمانروای نیشابور گفت اکنون در اطراف فرمانروای دشمن پنجاه هزار شمشیر بدست حضور دارند چگونه به او دست یابیم . ریش سفید گفت نیشابور شهری بزرگ است بگذار دور شهر حلقه بزنند به این شکل سپاه دشمن پراکنده می شود و تعداد نگهبانان فرمانروای آنان نیز بسیار کم خواهد شد . آن گاه در زمان مناسب عده ایی را با تن پوشهایی همانند سربازان دشمن به سراغ او بفرستید و سپس سر او را بر نیزه کرده بر برج و باروهای شهر بگردانید تا ترس بر جان آنان فرو افتد در غروب همان روز طبل جنگ را به صدا درآورد به گونه ایی که همه حتی سربازان ما هم بدانند فردا کارزار در راه است. فردایش چون سپیده خورشید آسمان دشت را روشن کند سپاهی نخواهید دید.
در همین هنگام رایزنان دربار نیشابور وارد شده و پند و اندرز دادن را آغاز کردند آنها می گفتند جنگ به سود هیچ کس نیست خونریزی دوای درمان هیچ دردی نیست و قتل کردن عذاب دنیوی و اخروی خواهد داشت . فرمانروا رو به ریش سفید شهر کرده و گفت می بینی رایزنان شهر ما را . پیرمرد گفت نوک پیکان سپاه دشمن از همین جا آغاز می شود . فرمانروا با شنیدن این سخن دستور داد رایزنان ابله را به زندان بیفکنند .

اندیشمند یگانه کشورمان ارد بزرگ می گوید : آنهایی که آمادگی برای پاسخگویی به تجاوز دشمن را با گفتن این سخن که : " جنگ بد است و باید مهربان بود ، درگیری کار بدیست" را رد می کنند ، ساده لوحانی هستند که خیلی زود در تنور دشمن خواهند سوخت .
چهار روز گذشت دروازه های شهر نیشابور دوباره باز شد ، کشاورزان و باغداران به سوی محل کار خویش بازگشتند و زندگی ادامه یافت .
فرمانروای نیشابور تا پایان زندگی پیرمرد به خانه او می رفت و درس ها می آموخت .



یاسمین آتشی

نظرات

پست‌های معروف از این وبلاگ

پایگاه اُرُدیست های سوئد

پایگاه اُرُدیست های سوئد 25 rare gems of thought FromThe Philosopher Hakim Orod Bozorg Khorasani Posted: 27 Feb 2022 06:23 PM PST A person who rules over his actions and bravely follows the path of wisdom and thought, will undoubtedly be the teacher of the future generations. -The Philosopher Hakim Orod Bozorg Khorasani How sad it is to say to a wise man with an idea the size of the sea: You only have the right to understand as much as a glass. -The Philosopher Hakim Orod Bozorg Khorasani We should want people as th...

پایگاه اُرُدیست های سوئد

پایگاه اُرُدیست های سوئد بازتاب فلسفه اُرُدیسم در کشور جمهوری آذربایجان The philosophy of Orodism in Azərbaycan بازتاب فلسفه اُرُدیسم در کشور انگلیس The philosophy of Orodism in England بازتاب فلسفه اُرُدیسم در کشور هندوستان The philosophy of Orodism in India بازتاب فلسفه اُرُدیسم در کشور پاکستان The philosophy of Orodism in Pakistan بازتاب فلسفه اُرُدیسم در کشور آمریکا The philosophy of Orodism in United States of America (USA) بازتاب فلسفه اُرُدیسم در کشور ازبکستان The philosophy of Orodism in Uzbekistan بازتاب فلسفه اُرُدیسم در کشور افغانستان The philosophy of Orodism in Afghanistan بازتاب فلسفه اُرُدیسم در کشور تاجیکستان The philosophy of Orodism in United States of Tajikistan بازتاب فلسفه اُرُدیسم در کشور لهستان The philosophy of Orodism in Poland بازتاب فلسفه اُرُدیسم در کشور کلمبیا The philosophy of Orodism in Colombia بازتاب فلسفه اُرُدیسم در کشور مراکش The philosophy of Orodism in Morocco بازتاب فلسفه اُرُدیسم در کشور برزیل T...

فرهنگ در فلسفه ارد بزرگ

پژوهش و نگارش : مسعود اسپنتمان sepitemann@yahoo.com برگرفته از : http://falsafe-greatorod.blogspot.com ارد بزرگ میگوید: فرهنگ های همریشه ، انگیزه ای توان مند است که موجب همبستگی کشورها در آینده میگردد. انسان در روند فرگشت خویش "از تنواره ای که پیش از باشندگی آدمواره ی خود در آن میزیست"، به دو چشم دچار آمد که بر فراز چکاد سر او جهان بیرونی را میپایند. گزاره ای که باید بدان نگرا نگاه کرد نیز همین است که آدمی به چشمی وابسته است که خویشکاریش "نگاه به بیرون" است؛ و از "نگاه به درون" تن در میزند، زیرا نه توانایی نگرش به درون را دارد و نه از اساس برای چنین کاری برنامه ریزی شده است. در نگاه نخست بدیهی مینماید که جهان "درون" برای آدمی هرگز هراسناک نباشد، چرا که وی درون خویش را "خودی" میپندارد، اگر هم چیزی ترس آور باشد، جهان پر از ناشناخته ها و "ناخودی" های بیرون است. اما واقعیت به وارون آنچه گمان ورزی میکنیم است. هراس ما از ناشنا...