رد شدن به محتوای اصلی

فریاد در فلسفه ارد بزرگ

پژوهش و نگارش : مسعود اسپنتمان

sepitemann@yahoo.com
برگرفته از :
http://falsafe-greatorod.blogspot.com

ارد بزرگ /   Orod Bozorg ارد بزرگ /   Orod Bozorg ارد بزرگ /   Orod Bozorg ارد بزرگ /   Orod Bozorg ارد بزرگ /   Orod Bozorg ارد بزرگ /   Orod Bozorg


ارد بزرگ میگوید: فریاد سیمای آغاز هر شورش و رستاخیزیست. پژواک آن آینده را میسازد

استخوان بندی فریاد پاسخیست به هزاران ستم بی صدا


هم آنگه یکایک ز درگاه شاه / برآمد "خروشیدن" دادخواه

"ستمدیده" را پیش او خواندند / بر نامدارانش بنشاندند

بدو گفت مهتر به روی دژم / که برگوی تا از که دید "ستم"

"خروشید" و زد دست بر سر ز شاه / که شاها منم کاوه دادخواه (حکیم ابوالقاسم فردوسی)



همه، این شعر سعدی شاعر بزرگ ایران را شنیده اند که میگوید:

بنی آدم اعضای یک پیکرند / که در آفرینش ز یک گوهرند

چو عضوی به درد آورد روزگار / دگر عضوها را نماند

او میپندارد آدمیان در گیتی با یکدیگر پیکره ای بزرگ میسازند که دارای عصب و پی و احساس است و چناچه در این پیکره، بر کسی ستم رود، همه ی اندامه ها را ناآرامی و بیقراری فراخواهد گرفت. اما فراتر از گفتار شاعر اندیشمندمان، پیکره ی هستی، اندامواره ای یکپارچه با همه جانداران خود میسازد، در این میان نیز، آدمی، اندامه ای جدا از پیکره ی هستی نیست.

زنجیره ی پی ها و عصب های آدمی در تن او پایان نمیگیرد. بلکه هر رگ و عصب آدمی در پیوند با رگ و عصب گیتی، احساس خویش را به تنواره ی هستی منتقل میکند.

ترکه ی ستم هرگاه بر تن چنین هستیوری فرود آید، گویی بر پیکره ی همه ی هستی فرود آمده است.

«در بندهش، چکیده ی بامدادنسک و در بخشی به نام "اندازه های گیتی و تن مردمان"، پوست مردم به زمین، رگ آدمی به رود، استخوانها به کوهها، گیسوان به جنگل و .... همانند شده است(رویه 19 از کتاب حقوق بشر در جهان امروز ؛فریدون جنیدی)»

« روان انسان به اهورامزدا در جهان مانند میشود، بنابراین هرآنچه که در تن مردمان (کِه جهان) همچون یک پیکر و یک گردآمده اهمیت دارد، همانند آن در جهان بیرونی(مِه جهان) نیز به عنوان یک پیکره و یک گردآمده از اهمیت برخوردار است. (واکنش غرب در برابر زرتشت؛ ژاک دوشن گیمن)»

«فرزانه ی نهاندان، "شیخ محمود شبستری" در این باره نوشته است: اما همسانی تن با زمین آن است که در زمین کوه هاست که در تن استخوان مانند آن است؛ و در زمین درختان بزرگ است که در مردم موی و سر و ریش مانند آن است؛ در زمین گیاهان خُرد بسیار است که مویهای اندام همانند آن است. گِرد هم گیتی هفت سرزمین دارد و در تن آدمی نیز هفت اندام است، یک سر و دو پا و دو دست و پشت و شکم؛ زمین را لرزه است که عطسه به جان آن هست و .... (کتاب رویا، حماسه، اسطوره؛ میرجلال الدین کزازی)»

"شبستری" در کتاب خویش، یگانگی جهان و انسان را به بهترین شیوه بازگفته است:

جهان انسان و انسان شد جهانی / از این پاکیزه تر نَبوَد بیانی

ازین رو، در اندیشه ی ایرانیان باستان، ستمگری بر تک اندامه ای چون انسان، همانند ستم به همه ی هستی به شمار میرود.

تا بدینجا یک گواه زبان شناختی بر درستی گفتارمان میتوانیم آورد و آن، واژه ی "گئوش اورون" در گاتاهای زرتشت است.

دو معنی برای این واژه به دیده آورده اند، یکی "روانِ گاو" و دیگری "روانِ گیتی". گفتار ازین روند است که گاو و یا گیتی، از ستمی که آدمیان بر او میکنند ناخرسند است و این ناخرسندی را بر سر اهورامزدا "بانگ" میزند و از او یاری میخواهد. این یگانگی واژگانی آیا بدان معنی نیست که ایرانیان میان روان گیتی و روان گاو (جانداران) گونه ای یکپارچگی میبینند؟

اما فریاد چیست؟؟؟

دل کیهان را اگر بگشاییم، این سخن را خواهیم شنید "هر کنشی، واکنشی را در پی دارد". پس بر این باور باشید! همه ی کردارهای ما چه خوب و چه زشت، بی بازگشت نخواهد بود (اُرُد بزرگ)

چرا که با قانون "اشا" روبرو هستیم. ابزاری برای جداسری نیکی از بدی. بنابر اندیشه ی ایرانی، انسان آزاد است تا میان دو راه نیکی یا بدی یکی را برگزیند اما چنانچه هر کدام را برگزید "اشا" یا قانون اخلاقی گیتی، کنش آدمی را به همان اندازه که نیک است یا بد، با واکنشی به وی پس میدهد

از این رو، هر ستمی که بر تن آدمی میرود با دو واکنش روبرو میشود. یک واکنشی بیکنشانه و بی آوا «سکوت؛ اعتراضیست که به شیوه دیگر انجام میشود (چه گوارا)»

شاید هم، گاهی با سکوت، نیروی خویش را بهتر نشان میدهی (اُرُد بزرگ)

دوم واکنشی کنشگرانه و همراه با خروش و "فریاد".

تا جایی که ستمدیده، ستم را بر میتابد، جز گردآمدن تکانه های ستم در جان و روان آدمی و پیرو آن در پیکره هستی، رویدادی رخ نمیدهد.

اما انبارِش ستم نیز تا جایی، شونده و شدنی است. هنگامی که "چندیِ" ستم به جایی برسد که دیگر جایی برای انبارش آن نماند، در "چونی" آن دگرگونیِ شگرفی روی میدهد، و ستم فروخورده جای خود را به "فریاد" میدهد.

فریادهای دردناک و ستمدیده، شمشیرهای است که هر آن به گونه ای انتقام میگیرند (اُرُذ بزرگ)

بر همین اساس، هر کنش ستمگرانه، در درون خود واکنشی را در پاسخ به ستمگری میپرواند که با "فریاد"ی به هستی میرسد. "فریاد" در زنجیره ی میان ستمگری و شورش ناشی از آن، نقطه ای در پایان ستمگری و آغاز رستخیز است. به همین شوند، فریاد را نمیتوان تنها لرزش چند تار آوایی دانست، چرا که فریاد ستمدیده، فریادی است از سوی همه اندامواره های هستنده ی گیتی.

از نیستان تا مرا ببریده اند / در نفیرم "مرد و زن" نالیده اند

به همین شوند، فریادی که از ستمدیده ای برمیخیزد، در خود فلسفه یا میل به دگرگونیِ بزرگی را میپروراند. اندازه های چنین دگرگونی ای، هنگامی به دیده می آیند که رستاخیز پس از فریاد کنشگر گشته باشد.

در اسطوره؛ ضحاک که هفت کشور از شنیدن نامش بر خود میلرزند، هنگامی که "فریاد" کاوه را میشنود:

که چون کاوه آمد ز درگه پدید / دو گوش من آواز او را شنید

هم ایدون چو او زد به سر بر دو دست / شگفتی! مرا در دل آمد شکست

گرچه یک هزاره است که فرمانروایی کرده، آینده ی روشنی برای خود نمیبیند

ندانم چه شاید بدن زین سپس / که راز سپهری ندانست کس

"فریاد"، آغازنده ی رستخیزی در برابر ستم است. و پژواک آوای آن سختار آینده ی گیتی را سازماندهی میکند.

شاید کمتر کسی پیشبینی میکرد، "فریادهای الله اکبر" انقلابیون ایران در سال 57، ساختار حکومتی برپایه پیروی از الله اکبر را پایریزی کند.

فریاد، حاوی، فلسفه ای در رویایی داد و بیداد است.

در حقیقت، "داد" با کمک "فریاد"، "بیداد" را در هم میشکند.

همی برخروشید و "فریاد" خواند / جهان را سراسر سوی " داد" خواند

نکته ی پایانی که میتواند ما را در اندیشه فروغلتاند. تفاوت دیدگاه ایرانیان باستان با ایرانیانِ هزاره کنونی درباره گزاره ی "داد" است. در حالی که ایرانیان باستان امیدوارانه در تلاش برای گرفتن داد خویش از مهترِ ستمگر، فریاد را بر خاموشی برتری میدهند. "انوری" ناامیدانه میسراید:

رو، مسخرگی پیشه کن و مطربی آموز / تا "داد" خود از کهتر و مهتر بستانی





نظرات

پست‌های معروف از این وبلاگ

آخرین مطالب لابی ایران سوئد (((( Iran & Sweden )))) براي پويايي و پيشرفت ، گام نخست از پشت درهاي بسته برداشته مي شود . ارد بزرگ

آخرین مطالب لابی ایران سوئد (((( Iran & Sweden )))) براي پويايي و پيشرفت ، گام نخست از پشت درهاي بسته برداشته مي شود . ارد بزرگ راز شگفت‌انگیز لبخند مونالیزا فاش شد!! گفت و گوی من و خدا تست آلزایمر دختر فداکار کفر دخترا رو در بیارید! داستان جالب امتحان داماد ها! ( انده خنده! ) تصاویری شگفت انگیز و جالب راز شگفت‌انگیز لبخند مونالیزا فاش شد!! Posted: 31 Jan 2011 11:09 AM PST فرهنگ > تجسمی - محققان با استفاده از اشعه ‌ایکس در مطالعه نقاشی معروف لئوناردو داوینچی موفق شدند از شیوه رنگ‌آمیزی و قرار گرفتن این لایه‌ها در نقاط مختلف چهره مونالیزا سر دربیاورند. به گزارش خبرآنلاین، دانشمندان موفق به کشف این نکته شده‌اند که داوینچی در نقاشی‌هایش جلوه‌ای به کار می‌برد که به «سفوماتو» یا محوکاری شهرت دارد. آنها به نتیجه رسیده‌اند داوینچی برای خلق این جلوه بصری حدود 40 لایه بسیار نازک رنگی روی نقاشی‌هایش بکار برده و برای این کار از انگشت دستش استفاده کرده است. این لایه‌های نازک رنگدانه‌های هم‌خانواده نوعی سایه دور دهان مونالیزا ا

آخرین مطالب لابی ایران سوئد (((( Iran & Sweden )))) براي پويايي و پيشرفت ، گام نخست از پشت درهاي بسته برداشته مي شود . ارد بزرگ

آخرین مطالب لابی ایران سوئد (((( Iran & Sweden )))) براي پويايي و پيشرفت ، گام نخست از پشت درهاي بسته برداشته مي شود . ارد بزرگ Parsine.Com | پایگاه خبری تحلیلی پارسینه 3 Parsine.Com | پایگاه خبری تحلیلی پارسینه 2 Parsine.Com | پایگاه خبری تحلیلی پارسینه 1 تارنگار : زيبا ترين كلام ها Parsine.Com | پایگاه خبری تحلیلی پارسینه 3 Posted: 19 Oct 2011 08:07 AM PDT رمز جذابیت برخی افراد چیست؟ یکی از مهمترین رازهای رسیدن به آن جذابیت است و قبل از هر چیز باید بدانیم که جذابیت چیزی غیر از زیبایی است‌. شخص می‌تواند صورت زیبایی نداشته باشد اما بسیار جذاب باشد و هم چنین می‌تواند بسیار زیبا باشد اما اصلاً جذابیت نداشته باشد. جذابیت و گیرایی یک ویژگی کاملاً اکتسابی است و به راحتی می‌توانیم صاحب آن باشیم‌: ظاهری آراسته داشته باشید. تمیز و مرتب باشید، هماهنگی و پاکیزگی شما، ناخودآگاه شما را جذاب می‌کند. بعضی از افراد براساس تصوری اشتباه برای جذاب شدن به زحمت زیادی می‌افتند و خود را به شکل‌های عجیب و غریبی درست می‌کنند. مهمترین مسئله این است که مرتب

انتقام دلیل سبکی عقل و پستی روح است . سقراط

انتقام دلیل سبکی عقل و پستی روح است . سقراط برای آنکه پرواز کنی ، پیکر خویش را به حال خود رها مکن . ارد بزرگ من اندیشۀ خود را در معرض این فکر مسخرۀ رندانه قرار نمی دهم که هرچه بر سر آدمی می آید ، خیر و صلاح اوست ، بلکه بر آنم که هر کسی از پیشامد به بهترین وجه استفاده کند ، مانند انسان خوب و فرزانه ای عمل کرده است . کمبرلند بی خردی است، که بگویم کسی بدی را بی بهانه (دلیل )انجام می دهد . فردوسی خردمند تاریکی در زندگی ماندگار و ابدی نیست ، برسان روشنایی . ارد بزرگ اگر به جای اسلحه با معلم به جنگ دنیا می رفتیم ، همۀ دشمنان نابود می شدند . بیسمارک تاریخ تکرار بى پایان خطاهاى زندگى است. لورنس دورل سربر گریبان فرو بر، از دل خویش بپرس آنچه را که مى داند. شکسپیر هیچ کس به خرد غایى نرسد، مگر آن را در خود جست وجو کند. اینشتین تاریخ حقیقتى است که سرانجام به افسانه و افسانه دروغى است که سرانجام به تاریخ مى پیوندد. جین کاکتیو منبع : رادیو پیام http://www.radiopayam.ir/show_note.php?nd=185